شرح مختصراین مناظره
آرى! بدترين بلاى جان انسان نيز همين كبر و غرور است كه او را از درك حقايق محروم مىسازد، و به تمرد و سركشى وامىدارد، و از صف مؤمنان كه صف بندگان مطيع خداست بيرون مىافكند، و در صف كافران كه صف ياغيان و طاغيان است قرار مىدهد.
مهم اين است كه انسان هنگامى كه از اعمال زشت خود نتيجه شومى مىگيرد بيدار شود، و به فكر جبران بيفتد، اما چيزى خطرناكتر از آن نيست كه همچنان بر مركب غرور و لجاج سوار گردد، و به مسير خود به سوى پرتگاه ادامه دهد و اين همان سرنوشت شومى بود كه دامن «ابليس» را گرفت اينجا بود كه «حسد» تبديل به «كينه» شد، كينهاى سخت و ريشهدار.
در حقيقت ابلیس مىخواست تا آخرين فرصت ممكن به اغواى فرزندان آدم بپردازد، چرا كه روز رستاخيز پايان دوران تكليف است، و ديگر وسوسه و اغوا مفهومى ندارد، علاوه بر اين با اين درخواست مرگ را از خود دور كند، و تا قيامت زنده بماند، هر چند همه جهانيان از دنيا بروند.
در اينجا مشيّت الهى اقتضا نمود كه اين خواسته ابليس برآورده شود، اما نه بطور مطلق، كه به صورت مشروط،
اينجا بود كه ابليس مكنون خاطر خود را آشكار ساخت، و هدف نهائيش را از تقاضاى عمر جاويدان نشان داد، و سوگند به «عزت» نشان مىدهد كه او نهايت پافشارى را در تصميم خويش داشته و دارد، و تا آخرين نفس بر سر گفتار خود ايستاده است.
ولى متوجه اين واقعيت بود كه گروهى از بندگان خاص خدا به هيچ قيمتى در منطقه نفوذ و حوزه وسوسه او قرار نمىگيرند، لذا ناچار آنها را استثنا كرد.
همانهایكه در راه معرفت و بندگى تو از روى اخلاص و صدق و صفا گام بر مىدارند، تو نيز آنها را پذيرا شدهاى، خالصشان كردهاى، و در حوزه حفاظت خود قرار دادهاى.
سؤال: چرا خداوند درخواست شيطان را در باره ادامه حياتش پذيرفت، و چرا فورا نابودش نكرد؟! پاسخ اين است كه عالم دنيا ميدان آزمايش و امتحان است- آزمايشى كه وسيله پرورش و تكامل انسانهاست- و مىدانيم آزمايش جز در برابر دشمنان سرسخت و طوفانها و بحرانها امكان پذير نيست.
البته اگر شيطان هم نبود هواى نفس و وسوسههاى نفسانى انسان را در بوته آزمايش قرار مىداد، اما با وجود شيطان اين تنور آزمايش داغتر شد، چرا كه شيطان عاملى است از برون و هواى نفس عاملى است از درون.
پیامد های این مناظره
1- انسان تنها موجودى است كه خداوند قبل از خلقت، آفريدن او را به فرشتگان اعلام كرد.
2- منشأ وجودى انسان، آب و خاك است ، و روح پس از جسم آفريده شده است.
3- فرشتگان به خاطر نفخهى الهى، به آدم سجده كردند ولى برخى انسانها حتّى به خاطر ذات حقّ براى خدا سجده نمىكنند.
4- تكبّر، مانع تعبّد و تسليم است.
5- عبادت دسته جمعى با شكوهتر است. همهى فرشتگان سجده كردند، آن هم دسته جمعى. در ميان خوبان بودن مهم نيست، از خوبان بودن مهم است.
درپایان فقط بندگان مخلص خدا هستند که شیطان تسلطی برآنها ندارد التماس دعا.